پست پروداکشن Post-production در فیلمسازی و برنامهسازی رسانهای به تمام مراحل تولید فیلم که پس از ضبط تصویر صحنهها انجام میشود، گفته می شود که مهم ترین بخش آن تدوین یا همان مونتاژ است. معمولا یکی از سخت ترین مراحل پس تولید مراحلی است که باید فیلم با مقررات پخش کننده هماهنگی داشته باشد و فیلم طبق معیارها و استانداردهای پخش کننده باشد که معمولا شامل تلویزیون یا پلتفرمهای اینترنتی و یا پرده ی سینما میشود .از بخشهای مهم پست پروداکشن یا پَستولید میتوان این موارد را نام برد:
* مونتاژ : ساختار دهی فیلم های ضبط توسط تدوینگر و شکل گیری داستان (تدوین فیلم) که به طور کلی به تدوین تداومی و تدوین غیر تداومی تقسیم میشود.
* ویرایش فایل های تصویری.
* نوشتن و ضبط موسیقی متن.
* ویرایش و افزودن موسیقی متن و افکت های صوتی.
* افزودن جلوههای ویژه بصری و غیره.
* اصلاح رنگ و نور.
* تیتراژ ابتدایی و انتهایی.
* خروجی گرفتن از فیلم با فرمت های متنوع و یا بر روی DVD .
* و سایر اعمالی که بسته به نوع فیلم ها، متفاوت خواهد بود.
مرحله تدوین مهم ترین بخش پس تولید است:
مرحله تدوین مهم ترین بخش پس تولید است که تمام نواقص در طول مراحل پیش تولید و تولید، در آن برطرف می شود. به فیلم روح دمیده میشود و از تصاویر بی ربط، داستان استخراج میشود. به همین دلیل اصطلاحا تدوینگر را کارگردان دوم می نامند. معمولاً پستولید یک فیلم از فیلمبرداری خود صحنهها زمان بیشتری میبرد و حتی ممکن است چندین ماه زمان ببرند. امروزه با دیجیتال کردن اطلاعات تصویری فیلم، کنترل کامل بر اطلاعات فیلم امکانپذیر گردیده کنترل تا حدی که به فیلمساز این امکان داده شده تا فیلم را در مرحله پستولید چنان تغییر دهد تا کاملاً با تصوراتش سازگار شود. در برخی از کشورها هنوز همه مراحل پستولید فیلم بهصورت آنالوگ و با تکنیک فتوشیمی انجام میگیرد. در مورد رنگ و تصحیح آن در مرحله پستولید باید دانست که کدام رنگ و چه دامنه کنتراستی قابلیت نمایش بر پرده سینما یا صفحه تلویزیون را دارند.
مونتاژ :
مونتاژ یک لغت فرانسوی ست Montage-séquence و تکنیکی در ایجاد فیلم است که یک سری تصاویر را به صورت فشرده و در یک قطعه زمانی، مکانی و اطلاعاتی مرتبط و به صورت پیوسته در کنار یکدیگر قرار میدهد. این عمل غالباً برای این صورت میگیرد تا گذر زمان در فیلم به ذهن خطور کند، البته در موارد خاصی مثل نظریه مونتاژ شوروی از مونتاژ برای تولید اشارههای معنایی و تداعی معنا استفاده میشود. از دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰، مونتاژ سکانس بندی شده به صورت موزیک و یک سری از جلوههای مجازی خاص نشان داده میشد (مثل محو کردن، دیزالو، دو نیم کردن پرده و نمایش دوگانه یا سهگانه). این کار در اکثر موارد در آن دوره توسط فردی غیر از کارگردان یا تدوینگر فیلم انجام میشد.
مونتاژ یا تدوین : در ابتدای پیدایش، به این تکنیک که برای حذف و مرتب کردن سکانسها مورد استفاده قرار گرفت، مونتاژ یا اتصال و حذف بخشهایی از فیلمهای گفته میشد؛ ولی بعدها تدوین فیلم به معنای ایجاد ساختار مفهومی فیلم و مونتاژ به درست نمودن فیزیکی فیلم گفته شد. به فرد مونتاژکننده «مونتور» و به فرد تدوینکننده «تدوینگر» گفته میشود و ممکن است در یک فیلم، این دو کار به صورت مجزا و توسط دو نفر انجام شوند. پیشرفت : آرتور نایت، منتقد و تاریخنگار سینما ریشه پیشرفت مونتاژ هالیوود را در تدوینگری آیزنشتاین اینگونه ریشه یابی میکند: کلمه مونتاژ برای مشخص کردن برش تند و مشخص و تکان دهندهای که آیزنشتاین در فیلمهایش به کار میبرد استفاده میشود. این شیوه در حال حاضر به صورت «مونتاژ سکانس بندی شده» در فیلمهای هالیوودی به صورت نمایشهای دوگانه محو شونده، بالا آمدن سکانس خواندن یک خواننده اپرا، ویرانی یک هواپیما، ساختمان یا شهر استفاده میشود تا در آن تداوم زمانی احساس شود.
مونتاژ دیالکتیکی در سینما :
سناریست های اتحاد جماهیر شوروی سابق، مونتاژ را یکی از مهمترین اصول زیبایی شناختی فیلمها میدانستند. لف کولشوف فیلمساز روسی، مونتاژ را از اصول و پایههای اصلی سینما میدانست. او معتقد بود، زمانی که نماها در مونتاژ به همدیگر متصل میشوند، کمپوزیسیونی به مانند سایر آثار هنری به وجود می آید. سرگئی آیزنشتاین هم از این ایده بهره جست و در عین حال معتقد بود که دیالکتیک یکی از مهمترین عناصر در مونتاژ است. از نظر آیزنشتاین، دو تصویر که با یکدیگر در تضاد هستند، با برش به یکدیگر پیوند خورده که در نتیجه آن یک ناهمخوانی شکل میگیرد که هدفش تحریک تماشاگر فیلم است. طبق این نظریه، تصاویری که ذاتاً بی تحرک اند و از لحاظ سیاسی خنثی هستند، یک محرکه سیاسی می یابند و به این ترتیب، میشود تماشاگر را با استفاده از این جذابیت سینمایی، تحریک، تهییج و دچار اضطراب کرد.
تیتراژ :
عنوان بندی یا تیتراژ فرم نمایشی - تجسمی است که در آغاز و پایان فیلمها قرار میگیرد. حضور ۳۱ عنصر گرافیک، حرکت و صدا با محوریت موضوع خاص برای تیتراژ لازم و ضروری است. حرکت و صدا به جنبههای نمایشی تیتراژ مربوط میشود و طراحی گرافیک، شرط لازم تجسمی بودن آن است. دیدگاههای متفاوتی دربارهٔ تیتراژ وجود دارد؛ یک دیدگاه آن را فقط شناسنامه فیلم یا برنامه میداند. دیدگاه دیگر، تیتراژ را زنگ اعلام شروع فیلم در نظر میگیرد و دیدگاه سوم، تیتراژ را فرصتی برای فضاسازی ذهنی تماشاگر تلقی میکند. این سه دیدگاه به مرور زمان و با معرفی قابلیتهای جدید تیتراژ، مطرح شد. دسته اول معتقدند فیلم نیز مانند هر اثر دیگر، شناسنامهای دارد که دستاندرکاران و عوامل تولید را معرفی میکند و این اطلاعرسانی بر عهده تیتراژ است.
تماشاگر فیلم حق دارد بداند سناریست، کارگردان، فیلمبردار و دیگر عوامل فیلمی که مشاهده میکند، چه کسانی هستند. بعضاً هم، نوع برداشتی که از سکانسهای مختلف فیلم دارند، متأثر از پیش زمینهای است که از این افراد و عوامل، در ذهن دارند، بنا براین از نظر دسته اول ضروری است که تمام افرادی که در تولید فنی و هنری فیلم یا برنامه نقشی داشتهاند، معرفی شوند. دسته دوم با تأکید بر اینکه تیتراژ، زنگ اعلام شروع فیلم است، میخواهد فرصتی را در اختیار تماشاگر و بینده قرار دهد تا آماده دیدن فیلم شود. مطابق این دیدگاه، دیگر نیاز نیست تیتراژ تلاش کند تا تماشاگر را جلب و جذب کند، زیرا اینطور فرض شده که مخاطب، فیلم را انتخاب کرده و فقط نیازمند فرصتی است تا خود را در موقعیت تماشاگر قرار دهد. دیدگاه سوم نیز با در نظر داشتن اینکه تیتراژ یک فرم نمایشی است، فضاسازی نمایشی داستان و پرداخت سینمایی یا تلویزیونی آن را هدف قرار میدهد. از دیگاه دسته سوم، تماشاگر فیلم میخواهد بداند با چه ژانری از سینما روبروست، قرار است بیننده یک ملودرام خانوادگی باشد یا یک فیلم پلیسی یا یک فیلم هنری و کلاسیک و… این فضاسازی هم به لحاظ فرم و هم از نظر محتوا، برای مخاطب و تماشاگر دارای اهمیت خاصی است.
البته باید در نظر داشت که این سه دیدگاه، سه کاربرد تیتراژ را شامل میشود و هر کدام، بسته به کارکردی که از تیتراژ انتظار دارند، آن را مهمتر میدانند. کارکرد تیتراژ تا حدودی شبیه جلد کتاب است؛ یعنی همانگونه که در طراحی روی جلد کتاب با انتخاب عناصر، فرمها و چینش آنها تلاش میشود مخاطب در جریان موضوع کتاب قرار بگیرد و خواننده کتاب در کوتاهترین زمان ممکن بتواند کتاب مورد نظرش را بیابد. معمولاً با تمرکز در مقابل ویترین کتابفروشی و در یک نگاه کلی و گذرا، از شکل و فضای طراحی جلد، میتوان به راحتی موضوع کتاب را حدس زد. تیتراژ مانند جلد کتاب، هم فضاسازی میکند و هم اطلاعرسانی. همانطور که در جلد کتاب، عناوینی چون نام کتاب، نام نویسنده، مترجم و… اطلاعات اصلی کتاب را منتقل میکنند، در تیتراژ هم عناوینی چون نام فیلم، کارگردان، مونتور و… به عنوان اطلاعات اولیه در اختیار تماشاگر قرار میگیرد. علاوه بر این، هم در جلد کتاب و هم در تیتراژ، هدف فضاسازی است تا مخاطب بتواند به راحتی، گونه و مضمون کلی فیلم یا کتاب را بداند. این فضاسازی مشروط بر این است که انتهای داستان فیلم یا کتاب، لو نرود. اصل هم همین است که فضاسازیها، نتیجه نهایی را مشخص نکنند و نبایستی تمایل تماشاگر به دیدن فیلم یا خواندن کتاب، در اثر تماشای جلد یا تیتراژ، کاهش یابد چرا که خواندن کتاب با تماشای فیلمی که آخر داستانش را میدانیم، لطفی نخواهد داشت. از تیتراژ برای معرفی عوامل فیلمهای سینمایی، سریالهای تلویزیونی و فیلمهای مستند استفاده میشود.
جلوههای صوتی یا افکت صوتی یا افکت صدا :
جلوههای صوتی یا افکت صوتی یا افکت صدا Sound effects که ممکن است به آن جلوههای شنیداری یا سمعی Audio effects هم گفته شود به صداهایی گفته میشود که عمدتاً غیرطبیعی هستند و به طور هوشمندانه ساخته شدهاند. از جلوههای صوتی به طور گسترده در رسانهها و آثار شنیداری و دیداری (سمعی و بصری) مانند ایستگاههای رادیو، کانالهای تلویزیون، فیلم، بازی ویدئویی و غیره، و همینطور در دنیای واقعی همانند صداهای مختلف آزیر استفاده میشود تا به جای استفاده از موسیقی، دیالوگ یا کلام، پیام و مفهومی مثل خطر، وضعیت اورژانسی، زمان تبلیغ و غیره به شنونده ارسال شود.
مرحله توزیع فیلم :
توزیع فیلم Film distribution فرایندی که در آن یک فیلم برای مشاهده مخاطب در دسترس قرار میگیرد.توزیعکنندۀ فیلم Film distributor یک شرکت است که وظیفۀ توزیع فیلم و بازاریابی آن را برعهده دارد. شرکت توزیعکننده معمولاً با شرکت تهیهکننده (تیم تهیهکننده) متفاوت و جدا از هم هستند.
و در پایان گریزی هم بزنیم به پیش تولید : Pre-production :
پیشتولید Pre-production مرحلهای از فرایند تولید است که در آن تمامی مقدمات و لوازم و تجهیزات تهیهٔ فیلم فراهم میشود. فیلمنامه، انتخاب عنوان فیلم ، انتخاب عوامل ، انتخاب بازیگر ، انتخاب لوکیشن و… سه بخش در تولید وجود دارد : پیش تولید، تصویربرداری اصلی و پس تولید. پیش تولید با پایان یافتن برنامهریزی و شروع تولید محتوا به پایان میرسد.
تصویربرداری اصلی Principal photography : به فازی از فیلمسازی گفته که در آن قسمت عمدهای از فیلم فیلمبرداری میشود. در این مرحله بازیگران روی صحنه میروند و جدا از مراحل از پیشتولید و پستولید انجام میشود. علاوه بر پرسنل اصلی فیلم، مانند: بازیگران، کارگردان، فیلمبردار یا مهندسی صدا و دستیاران مربوطه (دستیار کارگردان، دستیار دوربین، اپراتور بوم)، مدیر تولید واحد نقش تعیینکنندهای در فیلمبرداری اصلی دارد. آنها مسئول اجرای روزانه فیلمبرداری، مدیریت، موانع موقعیت، حمل و نقل و غذا هستند. فیلمهای بلند داستانی معمولاً از زمان شروع تصویربرداری اصلی بیمه میشوند.