در مورد آثار علمی تخیلی در سینما و سایر بخش های هنر ، ری داگلاس بردبری "نویسندهٔ آمریکایی و یکی از بزرگترین نویسندگان داستانهای علمی تخیلی قرن" میگوید : "هر چه تصور میکنیم ، تخیل بوده و هر چه انجام میدهیم علم است ، کل تاریخ بشر، چیزی جز داستانی علمی تخیلی نیست" ، ادبیات علمی تخیلی میتواند تاریخ آینده باشد. بسیاری از اختراعات و اکتشافات ابتدا در ادبیات علمی تخیلی، چهره نشان داده و سپس در دنیای واقعی ظاهر شدهاند. اولین بار در آثار ژول ورن "نویسندهٔ بزرگ فرانسوی" بود که سینما و زیردریایی مطرح شدند . کلمهٔ ربات و کاربرد آن به صورت موجودی انساننما اولین بار در نمایشنامه مشهور کارل چاپک به نام "کارخانه رباتسازی روسوم" مطرح شد. آرتور سی کلارک "نویسنده، مخترع و دانشمند بریتانیایی" اولین کسی بود که ایدهٔ ماهواره های مخابراتی را مطرح کرد و حتی به آن جامهٔ عمل پوشاند. کلمه رباتیک و مفهوم امنیت رباتها، هر دو از ایدههای آیزاک آسیموف "نویسندهٔ آمریکایی روسی" هستند.
* ادبیات داستانی گمانهزن Speculative Fiction
ادبیات داستانی گمانهزن دستهای وسیع از ادبیات داستانی است که شامل ژانرهایی با عناصری است که در واقعیت ، تاریخ ثبت شده ، طبیعت یا دنیای کنونی وجود ندارند. چنین داستانی موضوعات مختلفی را در زمینههای فراطبیعی ، مربوط به آینده و دیگر حوزههای تخیلی پوشش میدهد. ژانرهای زیر این دسته شامل، اما نه محدود به، علمی-تخیلی، فانتزی، ترسناک، ادبیات داستانی ابرقهرمانی، تاریخ جایگزین، ادبیات داستانی اتوپیایی و دیستوپیایی، و ادبیات داستانی فراطبیعی، و همچنین ترکیبی از آنها (به عنوان مثال، فانتزی علمی-تخیلی ) میشود.با وجود تعاریف متعددی که عموما دقیق و مورد تایید همه نیستند چند وجه برای شناخت ادبیات گمانه زن وجود دارد که تقریبا همه روی آنها اتفاق نظر دارند.
* گریزی بر ادبیات واقع گرا و واقع باوری
واقعگرایی ادبی یا رئالیسم ادبی Literary realism بخشی از جنبش هنر رئالیستی بود که میانههای قرن نوزدهم با سردمداری نویسندگانی همچون استاندال و پوشکین در ادبیات فرانسه و روسیه شکل گرفت و تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ادامه یافت. واقعگرایی اساساً واکنشی به ایدهآلیسم و رمانتیسم است و نویسندگان منتسب به این سبک میکوشند چیزها را آنچنانکه هستند بیان کنند و توصیفات رمانتیک، اغراقشده یا صناعتگونه در آثارشان کمتر دیده میشود. ناتورالیسم و واقعگرایی سوسیالیستی از زیرشاخههای این سبک بهشمار میآیند.واقعگرایی یا رئالیسم در هنرهای تصویری و ادبیات، نمایش چیزها به شکلی است که در زندگی روزانه اتفاق میافتد، بدون هرگونه آرایش یا تعبیر افزون، این واژه همچنین برای شرح کارهای هنری که برای آشکار کردن راستی، چیزهایی چون زشتی و پستی را تأیید کردهاند نیز به کار میرود.
* واقع باوری : عبارتست از مشاهده دقیق واقعیتهای زندگی، تشخیص درست علل و عوامل آنها و بیان و تشریح و تجسم آنها است. واقع باوری برخلاف رمانتیسم مکتبی برونی یعنی اُبژکتیو است و نویسنده رئالیست هنگام آفریدن اثر بیشتر تماشاگر است و افکار و احساسهای خود را در جریان داستان آشکار نمیسازد، البته باید توجه داشت که در رمان رئالیستی نویسنده برای گریز از ابتذال و شرح و بسط بیمورد محیط و اجتماع را هرطور که شایسته میداند تشریح میکند یعنی در رمان رئالیستی توصیف برای توصیف یا تشریح برای تشریح مورد بحث نیست.
* شکل های متنوع ادبیات گمانهزن : 2 شکل زیر را بررسی میکنیم :
1- دگرگونی Otherness : اصلیترین وجه ادبیات گمانه زن
این وجه اصلیترین وجه ادبیات گمانه زن است. دگرگونی یعنی گمانه زنی نویسنده درمورد واقعیتهایی که به طرز معنادار و مشخصی با واقعیات دنیایی که میشناسیم متفاوتاند. اما استفادهٔ این وجه در داستان چندان کار سادهای نیست. در واقع باید وجه تخیلی داستان، در طرح موثر باشد به نحوی که نتوان (یا به راحتی نتوان) همین داستان را در سبکهای دیگر پیاده کرد.
2- تاکید بر کنش به جای واکنش : فرق میان ادبیات علمی تخیلی و ادبیات واقع گرا
در ادبیات واقعگرا شخصیتها در مقابل اتفاقهایی که در اطرافشان میافتد (کنش) قرار میگیرند و داستان کاری که این شخصیتها در مقابل آن انجام میدهند (واکنش) را نشان میدهد. بنابراین بار اصلی روایت بر دوش این واکنشهاست. اما در ادبیات گمانه زن بیشتر اتفاقهایی که میافتند شرح داده میشوند. شاید به این دلیل که در ادبیات واقعگرا اتفاقاتی که میافتند برای همه آشنا هستند و شرح آنها بازگویی امری بدیهی است. برعکس در ادبیات گمانه زن فضا برای خواننده کاملا ناآشناست و نویسنده باید فضا را کاملا بسازد و روابط عللی و معلولی منطقی را در ذهن ایجاد کند. گفتن موبهموی فضای داستان مجال کمتری برای شخصیتسازی میدهد. البته این ویژگی را نمیتوان ضعفی برای این ادبیات دانست. شخصیتپردازی نکردن باعث میشود که داستان از روانشناسی فردی به سمت روانشناسی جمعی و تمدن حرکت کند و چه بسا مسائلی که در ادبیات واقعگرا نمیتوان بیان کرد اینجا راحتتر گفته میشود.
* ژانرهای ادبیات گمانهزن : باوجود تعاریف نه چندان دقیق و کاملی که برای ادبیات گمانه زن تعریف شده است، ژانرهایی را زیرمجموعهی آن قرار میدهند که شناخت آنها میتواند ما را به مفهوم اصلی این اصطلاح نزدیک کند.
* ژانر فانتزی Fantasy : فانتزی گونهای از هنر است که معمولا از افسانههای قدیمی نشأت میگیرد. جادو، موجودات افسانهای (اژدها، جنهای خانگی، کوتولهها، پریها و…) و اشکال فراطبیعی دیگر درونمایهی اصلی داستانهای فانتزی است. نمونههای مشهور آن در ادبیات جهان عبارتاند از: ارباب حلقهها (The Lord of the Rings)، هری پاتر (Harry Potter)، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم(How to Train Your Dragon) و…
* علمی تخیلی Science fiction : ژانر علمی تخیلی اثری است که در صورت حذف علم از آن ساختار آن از هم بپاشد. در آثار این ژانر شاهد ویژگیها و عناصری هستیم که در زندگی واقعی وجود ندارند اما ممکن است در آینده از طریق پیشرفت علمی ایجاد یا کشف شوند. بسیاری از داستانهای علمی-تخیلی در آینده اتفاق میافتند. از مشهورترین آثار این ژانر میتوان به ماشین زمان (The Time Machine)،جنگ ستارگان (Star Wars)، ادیسهٔ فضایی (A Space Odyssey) اشاره کرد.
* ژانر وحشت Horror : تاکید این ژانر بر تحریک کردن ترس است. معمولا در آن از شخصیتهای ماوراءالطبیعه مانند هیولاها، خونآشامها، ارواح و شیاطین و یا انسانهایی مثل قاتلها و روانیها استفاده میکنند. اغلب اوقات در این ژانر خشونت صورت میگیرد. نمونههایی از آثار مشهور ژانر وحشت: فیلم The Exorcist، کتاب خون (Books of Blood) و فیلم A Nightmare on Elm Street.[۳] هرچند، هم ژانر «وحشت» و هم «علمی تخیلی» می توانند آثاری را شامل شوند که در واقع «گمانه زن» نیستند.
* ژانر اتوپیایی یا آرمانشهری Utopian : داستانهای این ژانر راجع به جوامع مطلوب است که اغلب شاد، پیشرفته، هوشمند، کامل و بدون مشکل هستند. از نمونهٔهای آن میتوان به جزیره (Island) اشاره کرد.
* ژانر دیستوپیایی Dystopian : این ژانر دقیقا برعکس ژانر اتوپیایی است. داستانهای آن در یک جامعه بسیار نامطلوب که اغلب گرفتار کنترل شدید، خشونت، هرج و مرج، شستشوی مغزی یا سایر عناصر منفی است، رخ میدهد. از نمومههای آن میتوان به سهگانهٔ عطش مبارزه (The Hunger Games) را نام برد.
* ژانر تاریخ جایگزین Alternate history : تاریخ جایگزین، تاریخ متناوب یا تاریخ بدیل ژانری است در داستاننویسی که با استفاده از تاریخ نوشته میشود اما گویی که اتفاقات تاریخی در آن به شیوهای متفاوت و با پیامدهایی در زمان حال هستند. این ژانر را زیرمجموعهٔ ژانر علمی-تخیلی میدانند. از آثار شاخص آن رمان ساکن برج بلند (The Man in the High Castle) است.
* ژانر آخرالزمانی Apocalyptic : داستانهای ژانر آخرالزمانی قبل و در طول یک فاجعه عظیم جهانی رخ میدهند. این اتفاقات معمولا بلایای طبیعی یا یک همهگیری هستند مثل فاجعه هستهای. این ژانر هم زیرمجموعه داستانهای علمی-تخیلی است. فیلم The Day After Tomorrow از نمونههای مشهور این ژانر است.
* ژانر پسا آخرالزمانی Post-apocalyptic : این ژانر بر روی اتفاقاتی که بعد از یک فاجعهی بزرگ اتفاق میافتند تاکید دارد. فیلم Mad Max و سریال Waterworld از نمونههای مشهور در این ژانر هستند.
ادبیات داستانی آخرالزمانی و پَسا آخرالزمانی
ادبیات داستانی آخرالزمانی و پَسا آخرالزمانی گونهای از ژانرهای علمی-تخیلی، خیالپردازی علمی، پادآرمانشهر و وحشت است که در آن تمدن زمین (یا سیارۀ دیگری) نابودشده یا در حال فروپاشی است. آخرالزمان ممکن است رویدادی اقلیمی، مانند اثر گریز گلخانهای؛ نجومی همچون یک رویداد برخوردی؛ مخرب، مانند هولوکاست هستهای یا کاهش منابع؛ پزشکی، مانند همهگیری طبیعی یا دستساز؛ آخرالزمان مانند روز حساب، ظهور دوم و رگناروک؛ یا خیالانگیزتر، مانند آخرالزمان زامبی، تصاحب هوش مصنوعی، تکینگی فناوری، تبهژنشناسی یا حمله بیگانگان باشد.
ادبیات آخرالزمانی و اسطورهای در جوامع مختلف باستانی بابلی و یهودی وجود داشته که به پایان جهان و جامعه بشری پرداخته، مانند حماسه گیلگمش مربوط به ۲۰۰۰–۱۵۰۰ سال پیش از میلاد. اولین رمان آخرالزمانی در اوایل سدهٔ نوزدهم نوشتهٔ مری شلی بهنام آخرین فرد منتشر شد. این ژانر پس از جنگ جهانی دوم یعنی زمانی که امکان نابودی جهانی بهوسیله جنگافزار هستهای به عرصهٔ بحث همگانی وارد شد محبوبیت یافت. با این حال ردّ عمده رمانهای پسارستاخیزی را میتوان از اوایل سدهٔ نوزدهم یعنی زمانی که مری شلی رمان آخرین فرد را منتشر کرد یافت.
* ژانر ابرقهرمانی Superhero : داستانهای این ژانر روی شخصیت ابرقهرمان (قهرمانی با تواناییها و قدرتهای خارقالعاده) و مبارزهٔ او با نیروهای شیطانی تاکید دارد. این ژانر از کمیکاستریپهای آمریکایی شروع شد و به بقیهٔ رسانهها راه پیدا کرد. داستانهای بتمن یکی از مشهورترینهای این ژانر است.
* ادبیات داستانی ابرقهرمانی : ژانری از ادبیات گمانه زن است که درآن ماجراجوییها، شخصیتها و اخلاق مبارزان جرم را به عنوان ابرقهرمانان میشناسند، که غالباً دارای ابرتوانایی هستند و با جنایتکارانی با قدرت مشابه مبارزه میکنند که به عنوان ابرشرور شناخته میشوند. این ژانر در درجه اول بین فانتزی سخت و طیف علمی-تخیلی نرم از واقع گرایی علمی قرار میگیرد. این ژانر بیشتر با کتابهای کامیک آمریکایی همراه است، اگرچه از طریق اقتباسها از این کمیکها به رسانههای دیگر نیز راه پیدا کردهاست.
* ژانر ماوراءالطبیعه Supernatural این ژانر شبیه ژانر وحشت است که روی موضوعات ماوراءالطبیعی و تناقضات آن با جهان واقعی تاکید میکند. قلعه اوترانتو (The Castle of Otranto) از مشهورترین آثار ژانر ماوراءالطبیعه است. اغلب همهگیری عبارت اصلی را به رابرت هاینلاین و مقالهاش با عنوان در نگارش ادبیات گمانهزن (۱۹۸۴) نسبت میدهند. هاینلاین در این مقاله این عبارت را به عنوان معادل علمی-تخیلی به کار برد. هاینلاین بعداً گفت که این عبارت در مقاله به فانتزی اشاره نداشتهاست. هر چند ممکن است هاینلاین شخصاً به این ترکیب رسیده باشد، اما نخستین کاربرد ثبت شدهٔ این عبارت به سال ۱۸۸۹ باز میگردد.
گریزی بر چند نمونه های دیگر ژانر علمی تخیلی :
* فراطبیعی یا Supernatural یا ماوراءالطبیعه ، شامل پدیدههای فرضی است که تابع قوانین طبیعت نیستند. طبق تعریف، یک مظاهر یا رویداد ماوراءالطبیعه مستلزم نقض قانون فیزیکی است که گمان میرود به اشخاص غیر فیزیکی نسبت داده شدهاست، مانند فرشتگان، شیاطین، خدایان، و از جمله جادو و طلسم، و غیره. شناخت قبلی و ادراک خارج حسی. فلسفه طبیعتگرایی ادعا میکند که همه پدیدهها از نظر علمی قابل توضیح هستند و چیزی فراتر از جهان طبیعی وجود ندارد و به همین ترتیب با شک و تردید به ادعاهای ماوراءالطبیعه نزدیک میشود. از نظر تاریخی، قدرتهای ماوراءالطبیعی برای تبیین پدیدههای متنوعی مانند رعد و برق، فصول و حواس انسان مورد استفاده قرار گرفتهاند که امروزه از نظر علمی درک میشوند. ماوراءالطبیعه در فرهنگ عامیانه و زمینههای مذهبی مطرح شدهاست، اما همچنین میتواند به عنوان یک توضیح در زمینههای دنیوی تر، مانند موارد خرافات یا اعتقاد به ماوراءالطبیعه باشد. برخلاف نیروهای طبیعی، وجود چنین نیروهای فراطبیعی (که به اعتقاد برخی باورپذیر قلمداد میشوند)، از طریق روش علمی بازنمودنی و اثباتپذیر نیست.
* سایبِرپانک Cyberpunk سایبِرپانک Cyberpunk یکی از زیرسبکها در داستانهای علمی-تخیلی است. سایبرپانک همچنین یکی از زیرسبکهای داستانهای پادآرمانشهری، یعنی جوامع قهقرایی آینده بهشمار میآید. تمرکز موضوع در سبک سایبرپانک بر فناوریهای پیشرفته مانند فناوری رایانه، ارتباطات و سایبرنتیک، توأم با ازهمگسیختگی نظم اجتماعی است. «شخصیتهای کلاسیک سایبرپانک معمولاً راندهشدگانی بیرون مانده و تنها بودند که در آیندهای معمولاً دیستوپیایی در کنارهٔ اجتماع زندگی میکنند. آنجا که زندگی تحت تأثیر تغییرات سریع فناوری، تغییرات جسم بی ارزش انسان و اطلاعات رایانهزده قرار دارد.» موضوع کتابهای سایبرپانک معمولاً حول محور ستیز میان هکرها، هوشمندان مصنوعی و شرکتهای غولآسا میچرخد. مکان و زمان این داستانها در آغاز بیشتر فضاهای دوردست بوده ولی بعداً بیشتر در آینده کره زمین قرار گرفتهاست. شهرهای این آینده، معمولاً حالتی منتفی و ضدایدهآلی دارند ولی تحرک و تنوع فراوان نیز از مشخصههای بی بدیل آنهاست. بیشتر جو دو سر فیلمهای سایبرپانکی بازتابدهنده سبک فیلم سیاه (film noir) هستند و نوشتههای سایبرپانکی نیز از شگردهای سبک تخیلی-کارآگاهی و کارگاهی استفاده میکنند.
بخش دوم کلمه از نام سبکی سنگین در موسیقی راک به نام پانک راک و خردهفرهنگی در دهه ۷۰ به نام خردهفرهنگ پانک، گرفته شدهاست و اشاره به جوانانی باهوش دارد که به هنجارهای جامعه معترض نبودند و خواستار برهم نزدن وضع موجود هستند. در اوایل و اواسط دهه ۱۹۸۰، سایبرپانک تبدیل به یک موضوع باب روز و شب در محافل دانشگاهی و کافه های لباس آزاد شد. در آن محافل، سایبرپانک را موضوع بررسیهای پستمدرن قرار دادند. در همان دوره سایبرپانک به هالیوود هم راه یافت و یکی از سبکهای رایج در موضوعات سینمایی داستانی شد. بسیاری از فیلمهای محبوب و پربیننده مانند بلید رانر و سهگانهٔ ماتریکس را میتوان به عنوان نمودهای پیشرفتهتر سبک سایبرپانک در عرصههای موضوعی و جلوههای ویژه دانست.
* اپرای فضایی : اپرای فضایی زیرسبکی از سبک علمی-تخیلی در آثار نوشتاری و رسانههای دیگر است. اپرای فضایی با استفاده از فضاسازی و پسزمینه علم و پیشرفتهای آینده، به شرح داستانی معمولاً رمانتیک یا ترسناک یا ... میپردازد که ربط مستقیمی با علم ندارد. اپرای فضایی باکی از شکستن یا نقض قوانین علمی ندارد و بنابراین در علمی-تخیلی شمردن آن جای شک وجود دارد. مثال مشهور این سبک، گروه داستانها و فیلمهای جنگهای ستارهای (Star Wars یا جنگ ستارگان در ایران) است.
* سبک علمی تخیلی فمینیستی یا فمینیسم علمی تخیلی
سبک علمی تخیلی فمینیستی یا فمینیسم علمی تخیلی Feminist Science Fiction پیوندی است میان اندیشهٔ فمینیسم و ادبیات علمی–تخیلی. این سبک را میتوان ادبیات داستانی اجتماعی و سیاسی دانست که به مسایل جنسیت، سکسوالیته، هویت جنسی و نقش زنان و تجربهٔ زنان در جامعه میپردازد. سبک علمی–تخیلی فمینیستی پرسشهایی درباره مسایل اجتماعی مطرح میکند، نظیر چگونه جامعه نقشهای جنسیتی را میسازد، نقش تولیدمثل در تعریف جنسیت، و سیاستهای نابرابر و قدرت شخصی مردان و زنان. برخی از رمانهای مشهور علمی–تخیلی فمینیستی این مسایل را در آرمانشهرهایی را به تصویر کشیدهاند که در جامعهٔ آنها تفاوتهای جنسیتی یا نابرابری جنسی وجود ندارد. یا برعکس، پادآرمانشهرهایی که در آنها نابربری جنسیتی تشدید شده و نیاز به تلاش فمینیستی برای برابری را به تصویر میکشد.
در اوایل سده نوزدهم اروپا، فرمها هنوز در حال دگرگونی و شکلگیری بود. رمانهای عصر گوتیک سرشار از عناصر فراطبیعی بودند. در این زمان بود که مری شلی رمان فرانکنشتاین را در سال ۱۸۱۸ نوشت، کتابی که بسیاری آن را نخستین رمان علمی تخیلی میدانند. در نیمه سده نوزده تحت تأثیر جنبشهای اجتماعی و آرمانشهری، طیف گستردهای از آثار آرمانشهری به وجود آمد. آثار علمی تخیلی نویسندگان فمینیست نیز با نقد به مردسالاری، جامعههای زنانه را به تصویر میکشیدند که خرمندانهتر، صلحآمیزتر و انسانیتر بودند. در اواخر قرن نوزدهم گرایش به داستانهای فراطبیعی و ارواح بسیار بیشتر شد. رمانهای با زمینهٔ گوتیک نیز اغلب همچنان صورت فراطبیعی داشتند. ادبیات اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم شاهد واکنش شدیدی به جنبش حقوق زنان بود: رمانهایی که در آنها زنانی خشک (humorless) ترسیم میشدند. در قرن بیستم شاهد نویسندگان زن بسیاری در گونهٔ علمی تخیلی هستیم. برخی از آنها با نامهایی بدون جنسیت مینوشتند، مانند س. ل. مور. همچنین چاپ کتابهای علمی تخیلی همجنسگرایانه آغاز شد.
* نظامیگری علمی تخیلی
نظامیگری علمی تخیلی Military science fiction زیرمجموعهای از ژانر علمی–تخیلی است که مهمترین ویژگی این سبک، استفاده از فناوری علمی تخیلی، عمدتاً سلاح، برای اهداف نظامی است. اغلب شخصیتهای اصلی عضو یک سازمان نظامی هستند که در فعالیتهای نظامی، در طول جنگ شرکت میکنند؛ این جنگ گاهی در فضا یا در یک سیاره دیگر اتفاق میافتد. این ژانر در ادبیات، کمیک، فیلم و بازیهای ویدیویی وجود دارد. اساس داستان نظامیگری علمی تخیلی دربارهٔ نشان دادن چگونگی یک جنگ و درگیری، تاکتیکها و سلاحهای مورد استفاده در جنگ، و نقش یک سرویس نظامی و اعضای جداگانه آن سازمان نظامی است. اغلب داستانهای این سبک از جنگهای واقعی گذشته یا فعلی زمین استفاده میکنند و کشورها را با سیارات یا کهکشانها جایگزین میکنند و نویسنده با توجه به آنچه رخ داده، وقایع را تغییر میدهد.
* بیوپانک | بایوپانک
بایوپانک واژهای که از ترکیب سرواژههای بیوتکنولوژی (زیستفناوری) و پانک (شخص ضداجتماعی) ساخته شدهاست، نام زیرسبکی از ژانر علمی-تخیلی است. بخش دوم کلمه از نام سبکی در موسیقی گرفته شدهاست و اشاره به جوانانی دارد که با هنجارهای جامعه در جنگ و خواستار بر هم زدن وضع موجود بودند. موجودات دنیاهای بایوپانک تغییر یافته هستند، اما نه با ابزار سایبرنتیک (چون سایبرپانک) بلکه با افزودنیهای فناوری زیستی و تغییرات ژنتیکی. به عبارتی میتوان گفت بایوپانک عبارت است از زیرسبکی پادآرمانشهری از سبک علمی-تخیلی که در آن پیشرفتهای علمی در زمینهٔ بیولوژی و به خصوص در اکثر موارد ژنتیک با زوال جامعه همراه شدهاند. مهمترین نویسندهٔ این ژانر را میتوان پاول دی فیلیپو (Paul Di Filippo) دانست، چه نام مجموعه داستان خود را ریبوفانک (ribofunk) نهاده. ریبو را از سر نام اسید دزوکسی ریبونوکلئیک (DNA) گرفتهاست. اگرچه این نام شباهت تامی به سایبرپانک دارد اما به آن اندازه شهرت نیافتهاست.
* گونهٔ وحشت : گونهٔ وحشت سبکی تخیلی در هنر و ادبیات است که به مسائل غیرواقعی و تخیلی و برخی داستانهای عامهپسند میپردازد.
ژانر وحشت در یک دهه اخیر در ادبیات کودک و نوجوان بروز گستردهای یافته است و از پرمخاطبترین انواع ادبی نوشته شده برای کودکان و نوجوانان است. در این نوشتهها که المانهای ادبیات گوتیک که در گذشته تنها در ادبیات بزرگسال و فیلم ترسناک استفاده میشد بهره میگیرد. عدهای از کارشناسان استفاده نویسندگان از سبک وحشت را برای کودکان و نوجوانان مناسب نمیدانند و عده دیگری از متخصصان ادبیات کودک با تکیه بر مبانی روانشناسی کودک استفاده کودکان و نوجوانان از داستانهایی که آنها را با ترس آشنا میکند را مفید میدانند. با وجود این همچنان نویسندگان جهان و همچنین نویسندگان ایرانی به نوشتن داستانهای ژانر وحشت برای کودکان میپردازند. برخی از متخصصان این تغییر در ادبیات کودک را نشانه بلوغ ادبیات کودک و نوجوان و تغییر در تعارف گذشته از کودک و نوجوان و نیازهای او میدانند. از نویسندگان جهان که به نوشتن ادبیات کودک و نوجوان در ژانر وحشت مشهورند میتوان به نویسنده ایرلندی دارن شان اشاره کرد و از نویسندگان ایرانی که در این سبک کتابهایی دارند سیامک گلشیری را نام برد.
* داستانهای علمی و اجتماعی : داستانهای علمی و اجتماعی Social science fiction یکی از ژانرهای علمی–تخیلی است، که معمولاً (اما نه لزوماً) بیشتر به داستانهای علمی-تخیلی نرم، که کمتر به فناوری و اپرای فضایی بلکه بیشتر به گمانه زنی در مورد جامعه میپردازد. به عبارت دیگر، «انسانشناسی را جذب میکند و از آن بحث میکند» و دربارهٔ رفتار و تعاملات انسانها حدس میزند.
* ایسکای : ایسکای Different world یک ژانر برای لایت نوول، مانگا، انیمه، و بازی ویدئویی ژاپنی است که در آن شخصیت به دلایلی به دنیای دیگری احضار میشود. آثار ایسکای درباره فردی عادی از زمین است که در جهانهای موازی چ تولد دوباره یا به دام میافتد. اغلب این جهانها در جهان زندگی قهرمان اصلی به عنوان دنیای خیالی وجود دارند، اما همچنین ممکن است برای آنها نیز ناشناخته باشند.و علاقیه بسیاری رو به خود جلب کرده هست و در مانهوا ها و انیمه هایی مثل کونوسوبا، تک رو، اغاز بعد از پایان و مرگ تنها پایان برای یک شرور است{مانهوا} و ظهور قهرمان سپر و زمانی که به عنوان اسلایم دوباره زاده شدم{انیمه} و همچنین در مانگایی مثل تجدید حیات هیولا ها که علاقهمند های زیادی ایجاد و جذب کرده است، ژانر های ایسکای معمولاً نقش زیادی در، انیمه ها و مانگا و مانهوا ها دارد که هرکدام طرفداران زیادی دارد. از نمونه انیمههای ژانر ایسکای : اورلرد - شوالیههای جادویی - شهر اشباح - حماسه تانیای شیطانی و..
و در پایان :
* علم مواد در آثارهای علمی تخيلی
علم مواد در آثارهای علمی تخيلي ، مطالعهٔ شیوهٔ به تصویرکشیده شدن علم مواد، در جریان داستانهای علمی است. صحّت و درستی علم مواد ترسیمشده، دامنهٔ گستردهای را شامل میشود؛ گاهی برونیابی فناوری موجود است و گاهی تصویری واقعگرایانه از یک فناوری که هنوز بهوجود نیامدهاست؛ البته گاهی ممکن است صرفاً یک دستگاه ترسیمی باشد که علمی به نظر میرسد اما در واقع دارای هیچ پایهٔ علمی نیست. مثالهایی در این رابطه عبارتاند از:
برونیابی علم موجود: در سال ۱۹۷۹ در داستان بلند «چشمههای بهشت»،آرتور کلارک در مورد بالابرهای فضایی نوشتهاست، کابلهای بلندی که از سطح زمین شروع شده و تا مدار ژئوسنکرون امتداد یافتهند. چنین پدیدهای نیازمند مادهای با استحکام کششی بسیار زیاد و وزن کم است. امروزه نانولولههای کربنی این ویژگی را پوشش میدهند؛ بنابراین با اینکه درحال حاضر قابلیت ساختهشدن ندارد اما از نظر علمی امکانپذیر است و هیچ قانون فیزیکی را نقض نمیکند. موارد واقعگرایانه: در سال ۱۹۴۴، داستان «مهلت تعیینشده» نوشتهٔ کِلِو کارتمیل، بمب اتمی را به تصویر کشیدهاست. در این داستان، ویژگی ایزوتوپهای مختلف، برای دستگاه پیشنهادشده و ترسیم آن حیاتی است و فناوری مورد نظر واقعی اما برای نویسند ناشناخته بودهاست.موارد ترسیمی (بدون پایهٔ علمی): یک مثال از این گونه موارد، داستان بلند نوشتهٔ لری نیوِن است که در آن مادهای به نام «اسکریث»، جهان حلقه را میسازد. این ماده دارای استحکام فوقالعاده بالایی است که از دیدگاه فیزیکی غیرمنطقی اما برای ترسیم داستان ضروری بودهاست.
مهمترین بررسیهای علم مواد در داستانهای علمی نیز در سه حوزهٔ اشارهشده دستهبندی میگردد. در این بررسیها بر جنبهٔ پیشبینی داستانها تأکید شدهاست، برای مثال در شعار دپارتمان مهندسی و علم مواد «جورجیا تک» آمدهاست: «دانشمندان مواد، راه تبدیل داستانهای علمی دیروز به واقعیت فردا را رهبری میکنند». این موضوع همچنین راهبرد بسیاری از مقالات فناورانه است، مانند «طراحی مواد: علم آینده یا داستان علمی» نوشتهشده در «طیف IEEE»، معروفترین مجلهٔ مؤسسهٔ مهندسان برق و الکترونیک. انتقاداتی نیز به مواد غیرواقعگرایانه در داستانهای علمی وجود دارد. برای مثال در مجلهٔ تخصصی علم مواد «JOM»، مقالاتی به نام «مهندسی و علم مواد در جهان جنگ ستارگان» و «شخصیتپردازی: مهندسی و علم مواد رباتهای انسانما» به چاپ رسیدهاست .