صداگذاری در فیلم در واقع به معنای جداسازی یا حذف یا تغییر صدای پسزمینه از زبان اصلی فیلم و قرار دادن صدای نو روی فیلم، برای رساندن و القای حس فیلم به بیننده یا شنونده است. مرسومترین این روش در دوبله (گفتارگردانی) است. صداگذار براساس صداهای ضبط شده در هنگام فیلمبرداری که به همراه نسخه فاین کات و با شات لیست به او تحویل داده می شود کار خود را شروع می کند. صداگذار براساس موقعیت زمانی و مکانی فیلم بایستی علاوه بر استفاده از صدا های موجود که در سر صحنه ضبط شدهاند و در نظر او از لحاظ فنی قابل استفاده هستند، توسط یک فولیمن یا فولیواکر بعضی صدا ها را مانند صدای پا، صدای نفسنفس زدن کاراکترها و صدای اشیاء مورد استفاده در صحنه، مانند چکاوک شمشیرها و تمامی صدا هایی که مورد استفاده فیلم است و در حین فیلمبرداری ضبط نشده یا خیلی ضعیف ثبت شده و قابل استفاده نیستند را بازآفرینی و ضبط مینماید و با استفاده از صداهای آرشیوی بقیه صداها را مانند صدای محیط، صدای زوزه باد، صدای رعد و برق، شیههٔ اسب، و… را به فراخور صحنه آماده و بر روی فیلم میکس می کند. در استودیوی صداگذاری با استفاده از نرمافزار های موجود میکس صدا تمامی صدا ها با هم مخلوط شده و بعضی صدا ها توسط این نرمافزارها بهصورت اکولایزر براساس قصهٔ فیلم و در جهت ایجاد حس و حال فیلم تغییر می یابند؛ مانند تیز کردن صدا، تغییر صدا، بم کردن صدا، تلفنی کردن، و…؛ و همچنین ساخت صداهایی جدید برای موجودات فضایی از طریق مخلوط چند صدا و… در پایان بعد از میکس نهایی و تأیید توسط طراح صدا، صدا های مخلوط شده به لابراتوار فرستاده شده و بر روی حاشیهٔ فیلم ضبط می شود. از جمله موارد قابل بررسی و تأمل در صدا گذاری فیلم صدا گذاری فیلمهای انیمیشن است که تفاوت های بسیاری با فیلمهای سینما دارد. و خلاقیت متخصص صدا گذاری در آن نقش چشم گیر و به سزایی دارد. صداگذاری بیشتر روی فیلم های قدیمی-خارجی-انیمیشن-فیلم هایی که صدابرداری ضعیف دارن و... انجام می شود.
انواع بهرهگیری از صدا : به دو روش میتوان از صدا استفاده کرد.
سینک : :همگامسازی : همزمان کردن صدا و تصاویر را سینک یا سنکرون مینامند.
پلیبک : تنظیم تصویر براساس موسیقی و صدا.
انواع ضبط صدا : ضبط صدا بر حاشیهٔ فیلم به دو روش انجام میشود.
مغناطیسی (مگنت) : در روش مغناطیسی نواری به رنگ قهوهای در حاشیه فیلم نصب یا گوتینگ میشود که صدا بر روی آن ضبط میگردد.
مزایای روش مغناطیسی : کیفیت صدای مغناطیسی بهتر از روش اپتیک است.
معایب روش مغناطیسی : اگر فیلم یا نوار صدا در معرض یک میدان مغناطیسی قرار گیرد اطلاعات روی حاشیه فیلم بتدریج پاک میشود.
نوری (اپتیک) : در روش نوری یا اپتیک در حاشیهٔ فیلم صدا به ارتعاشات نوری تبدیل شده و ضبط میشود.
مزایای روش نوری : میدان مغناطیسی بر آن اثر نمیکند.
معایب روش نوری : کیفیت صدا به خوبیِ روش مغناطیسی نیست.
میکس صدا :
میکس صدا در ضبط و نشر آواها به فرایندی گفته میشود که چندین صدای ضبطشده؛ در یک یا چند کانال صوتی (به طور رایج دو کانال استریو میباشد) ادغام میشود. در طول فرایند میکس، بلندی و حجم صدا، محتوای فرکانس، دینامیک صوتی، و موقعیت پانورامای صدا دستکاری شده و ارتقا مییابد. این فرایند، معاینهای کاربردی، زیبایی شناسانه و خلاقانه محسوب میشود و هدف آن تهیهی نسخهای از اثر موسیقایی است که برای شنونده دارای جذابیت است. فنون مربوط به میکس صدا در صنعت ضبط و نشر موسیقی، سینما، تلویوزیون و اجرای زنده مورد استفاده قرار میگیرد. این فرایند به طور کلی توسط یک مهندس میکس صدا عملیاتی میشود و ابزار کاری آن، یک دستگاه صدا آمیزی و یک محیط کار صوت دیجیتال است.در ابتدا صدای خام را فردی متخصص (صدابردار)سر صحنه فیلمبرداری ضبط میکند سپس آن صداها توسط طراح صدا یا همان صداگذار ادیت و در هم آمیخته میشود و نهایتاً خروجی گرفته میشود.
میکس صدا در صنعت موسیقی (میکس موسیقی)
پیش از معرفی تکنولوژی ضبط مولتی ترک، تمام اصواتی موجود در یک قطعهی موسیقی به صورت همزمان و طی یک اجرای زنده در استودیو ضبط میشد و اگر ترکیب این اصوات مورد پسند تهیهکننده و هنرمندان نبود، و یا یکی از نوازندگان دچار اشتباهی میشد، ضبط اثر به صورت مجدد انجام میگرفت تا در نهایت ترکیبی مطلوب و متعادل از سازهای مختلف و صدای خواننده حاصل گردد. با این حال، همزمان با ورود تکنولوژی مولتی ترک به صنعت موسیقی، فرایند ضبط موسیقی به شدت تغییر یافته و به سه مرحلهی ضبط، اوور دابینگ، و صداآمیزی (میکس) تبدیل شده است.
فیلم و تلویزیون :
میکس صدا برای فیلم و تلویزیون فرایندی است که در مرحلهی پساتولید یک فیلم انجام شده و در آن خطوط مختلفی از صدا با یکدیگر ترکیب میشوند. در این فرایند حجم صدای منبع صوتی، محتوای فرکانسی آن، دینامیک و موقعیت پانورامیک صدا دچار تغییر شده و کیفیت آن ارتقا مییابد. همچنین افکتهای مختلف صوتی به این ترکیب اضافه میشود. فرایند میکس (صدا آمیزی) صدا در جایگاه میکس ، واقع در یک استودیو یا آمفی تئاتر مخصوص صداآمیزی انجام میشود. میکس صدای یک فیلم یا محصول تلویزیونی تنها زمانی آغاز میشود که تدوین تصویر آن به پایان رسیده باشد. معمولاً مهندس صدا چهار المان اصلی در فیلم را صداآمیزی میکند: صدای بازیگران (دیالوگ بازیگران، گفتارگردانیها و ...)، آمبیانس (اتمسفر و ...)، افکتهای صوتی (ریورب، اکو، اکوالایز و ...) و موسیقی.
اجرای زنده:
آمیزش صدا (میکس) به صورت زنده از طریق ترکیب منابع تولید صدا به صورت الکتریکی انجام میشود. مهندس صدا این فرایند را از طریق یک میز صدا (کنسول میکس) هدایت میکند. هریک از منابع صدا امکان پذیرش تنظمیات مجزا را داشته و حجمصدا، کیفیت فرکانس و موقعیت پانورامیک و افکتهای آن قابل تغییر است. در نهایت این کانالهای صوتی به امپلیفایرها هدایت شده و از طریق بلندگوهای بزرگ پخش میشود. مهندس صدا در اجرای زنده المانهای مختلف صوتی را به گونهای تنظیم میکند که مناسب شرایط و نیاز رویداد مربوطه باشد.
مهندس میکس :
یک مهندس میکس یا Mixing engineer مسئولیت ترکیب المانهای مختلف صوتی (مانند وکال، سازها و افکتهای صوتی و ...) در یک اثر ضبط شدهی موسیقی، و تولید نسخهای نهایی از اثر موسیقی (که اصطلاحاً به آن «میکس نهایی»[الف] هم اطلاق میشود) را بر عهده دارد. هدف مهندس میکس از انجام فرایند صداآمیزی، ایجاد تعادل در حجم صدای اجزای مختلف آهنگ، تعیین موقعیت پانورامیک منابع صوتی، و اعمال افکتهای مختلف صوتی بر عناصر مختلف اثر موسیقایی است. بهترین متخصصین میکس، از سالها تجربهی مرتبط با فرایند میکس و تسلط کافی بر ابزار صداآمیزی برخوردارند. یک مهندس میکس، خلا موجود میان یک هنرمند و یک دانشمند در صنعت موسیقی را پر مینماید و از توانایی خود برای بهبود ساختار هارمونیک صدا و ایجاد رنگی دلنشین در آن بهره میگیرد. فعالیت مهندسین میکس در سراسر صنعت موسیقی، به ویژه در عصر مدرن قابل رویت است. امروزه بسیار از هنرمندان آثار خود را از طریق سیستم رایانه شخصی و با نرمافزارهای آهنگسازی میکس میکنند.میکس در عصر مدرن با وسیله های مختلف انجام میشود و با توجه به نیاز مخاطبین هر روزه این صنعت دچار چالش های مختلفی است ...
تحصیلات :
معمولاً مهندسین میکس دارای پیشینهی فعالیت در موسیقی هستند و گاه به صورت رسمی دورههایی را در استودیوهای حرفهای گذراندهاند. برخی از آنها نیز دارای تحصیلات آکادمیک در رشتههای مهندسی صدا و مهندسی ضبط هستند. بهرهمندی از مدرک تحصیلی موجب کمک به بهبود اعتبار حرفهای یک مهندس میکس میگردد. با این حال باور غالب در صنعت موسیقی حاکی از این است که بهترین مهندسین میکس، در اثر سالها تجربه در فعالیت میدانی در استودیو و کلنجار رفتن با دستگاههای پیچیدهی میکس قدم به عرصهی حرفهای گذاشتهاند. فرایند میکس نیازمند قدرت شنوایی بالاست و این ویژگی تنها پس از سالها مشاهده انواع اصوات موسیقایی قابل کسب است. شناخت کامل پارامترهای تأثیرگذار بر کیفیت صوتی یک اثر، و تسلط کامل بر محتوای فرکانسی و فیلترها و افکتهای مورد استفاده در آن، تنها نتیجهی سالها فعالیت میدانی و درگیری در فرایند آزمون و خطاست.
شیوهها :
مهندسین میکس در فرایند کاری خود متکی بر بینش تخصصی خود نسبت به موضوعهای مختلف هستند، اما تمام مهندسین میکس در فرایند کاری خود از اصول مشترکی پیروی میکنند:ن
آنالیز و شناخت سلیقه و سبک کاری سازنده اثر موسیقی
شناسایی مهمترین المانهای موجود در اثر (سازها، وکال و....)
درک این مسئله که چطور تأکید بر یک یا دو المان خاص، به معنی کاهش گیرایی و اهمیت دیگر عناصر موجود در آن اثر است.
انجام ظریفکاریهای پایانی میکس
بالانس میکس
مهندس میکس، هرکدام از عناصر (صدای سازها و وکال و ....) موجود در یک اثر موسیقی را به صورت جداگانه دریافت میکند. این مرحله، به عنوان مرحلهی نخست فرایند میکس، مصادف با اتمام کامل فرایند ضبط است. فرایند کاری یک مهندس میکس در ایجاد تعادل میان هرکدام از جریانهای صوتی تعریف میشود که از طریق افکت پروسسورها انجام میپذیرد.
برابرسازی یا ایکوالایزیش - اصلیترین ابزار یک مهندس میکس دستگاه صداآمیزی (کنسول میکس) است. این دستگاه مختصات نقاط مختلفی از طیف فرکانس صوتی را نسبت به دیگر دیگر نقاط آن تغییر میدهد. مهندس میکس از این دستگاه به منظور حذف یا تغییر بخشی مشخص از طیف فرکانس صوتی یک ساز (یا صدای خواننده) استفاده میکند. بیشترین تمرکز مهندس میکس بر بازهی ۴۰۰ تا ۸۰۰۰ هرتز است که حساسترین بخش دستگاه شنوایی انسان است. یکی از مهمترین مراحل برابرسازی صدا، حذف فرکانسهای متعارض در بازهی ۲۵۰ تا ۸۰۰ هرتز است، چراکه افزونگی حاصل از تعدد محتوای صوتی در این بازهی فرکانسی موجب شکلگیری پدیدهای آزاردهنده و ناخوشایند میشود که به اصطلاح «لجن» خوانده میشود. حذف اصوات اضافی از این بازهی فرکانسی موجب افزایش وضوح صوتی میشود. افزایش صدای فرکانسهای پایینتر از این بازه، موجب پر شدن صدا و عمق گرفتن آن میشود. در حالیکه با افزایش صدای فرکانسهای بالاتر از این بازه، حضور صدای مورد نظر در موسیقی بیشتر میشود (این مورد تنها در صورتی رخ میدهد که صدای مربوط با دیگر خطوط موجود در موسیقی تداخل فرکانسی نداشته باشد). استفادهی درست از فیلتر Q با ارزش عددی بالا در کار موجب تغییرات پرظرافت اما قابل تشخیص در کیفیت صوتی کار میشود. این نوع از برابرسازی به طور خاص برای ویرایش صدای خواننده (بازهی ۳۰۰ تا ۳۰۰۰ هرتز) ضروری است. تغییر یک دسیبل با ارزش Q بالا میتواند تأثیری معادل با ۵ الی ۶ دسیبل داشته باشد. به خاطر داشته باشید که حذف فرکانسهای "لجن" (فرکانسهای دارای تداخل صوتی در بازهی ۲۵۰ تا ۸۰۰ هرتز) موجب افزایش حضور صوتی فرکانسهای بالاتر میشود. استفاده از تجزیه کننده اسپکتروم فرکانسی تا حد زیادی به تشخیص این موارد در یک ساختار هارمونیک به شما کمک مینماید. با این حال هریک از مهندسین میکس با رویکردی متفاوت عملیات صداآمیزی خود را راهبری میکند.
متراکم سازی دامنهی دینامیک - کمپرسور ابزاری است که دامنهی صوتی بین ضعیفترین و قویترین سیگنال را کاهش میدهد. استفاده از کمپرسور فرایندی بسیار حساس و فنی است. در صورتی که هریک از پارامترهای آن، مثل نسبت کاهندگی، سرعت واکنش و مدت زمان تاثیرگزاری به درستی تنظیم شود، میزان حضور صوتی یک سیگنال در اثر موسیقایی بیشتر میشود. اما استفادهی افراطی از این ابزار ساختار صوتی اثر را دچار اختلال کرده و تار و پود آن را از هم میشکافد.
پنینگ - تنظیمات مربوط به پنینگ سیگنالهای صوتی را در دامنهی استریو توزیع میکند که موجب ایجاد فضای بیشتر برای تمام عناصر صوتی موجود در یک اثر موسیقایی میشود. با این حال لازم به ذکر است که ویژگیهایی چون ریوربراسیون و ساختار افکتهای وابسته به زمان (مثل اکو، دیلی، و ریورب) بر این تصویر صوتی در دامنهی استریو تأثیر میگذارد که همهی این پارامترها در فضای نرمافزارهای آهنگسازی مدرن به طور دقیق قابل کنترل هستند. فرایند پنینگ حجم نسبی سیگنالهای صوتی را دچار تغییر میکند که موجب ایجاد توده و فضا در چینش سیگنالهای صوتی میشود.
افکتها - مهندسین میکس در فرایند کاری خود از ابزارهای صوتی خاصی چون ریورب، دیلی، کورس و ... جهت فضاسازی و اتمسفر کار استفاده میکنند. استفاده از این ابزار موجب ارتقا سطح کیفی و خلاقیت در کار میشود.
محیط کار صوتی دیجیتال :
محیط کار صوتی دیجیتال یا DAW مخفف Digital Audio Workstation است. این محیط قادر است که تمام کارهایی که برای تولید یک موسیقی نیاز است را فراهم آورد. از جمله: ضبط و ویرایش فایلهای صوتی ، ضبط و ویرایش میدی ، امکان تنظیم و ساخت موسیقی و همچنین میکس و مسترینگ یک آهنگ.
محیطهای کار صوتی دیجیتال (DAW های) یکپارچه
اینگونه DAWها سیستمی یکپارچه از سخت افزار و نرمافزار هستند که معمولاً شامل یک کنسول میکس ، قسمت کنترل و واحد حافظه میباشند. این سیستمها قبل از دوران کامپیوترهای شخصی متداولتر بودند.
محیطهای کار صوتی دیجیتال (DAW های) نرمافزاری
DAWهای نرمافزاری دارای ۴ مشخصه هستند: کامپیوتر ، مبدل صوتی ، ویرایشگر صوتی دیجیتال و یک وسیله ورودی برای ویرایش و ایجاد دادهها و نتهای موسیقی که میتواند یک موس یا یک میدی کیبورد کنترلر باشد. با توجه به مقرون به صرفه و در دسترس بودن DAW نرمافزاری امروزه عموماً برای تنظیم و میکس از این دسته از محیطهای کار صوتی استفاده میشود.
لیستی از DAWهای نرمافزاری
ابلتون لایو
ادوب ادیشن
استودیو وان
اسید پرو
اف ال استودیو
انرژی ایکس تی
پروتولز
دیجیتال پرفورمر
ریزن
ریپر
سمپلتیود
سونار
کیوبیس
گاراج بند
لاجیک پرو
میکس کرفت
میولب
نیوئندو
ماجیکس میوزیک میکر
ال ام ام اس
مسترینگ :
مسترینگ صدا یا Audio mastering یک مرحلهٔ پستولید در صنعت موسیقی است. فرایندی که در آن به آمادهکردن و انتقال صدای ضبط شده از یک منبع شامل میکس نهایی به یک وسیله ذخیرهسازی میپردازند و یک منبع اصلی به وجود میآورند تا بتوانند از روی آن تهیه و تکثیر نسخههای کپی را انجام بدهند. امروزه استفاده از نوع مسترهای دیجیتالی مرسومتر است، اما هنوز هم برخی مهندسین صدا از نوع مسترینگ آنالوگ در صنعت ساخت استفاده میکنند.مسترینگ در واقع اصلاح اشکالات شنیداری آهنگ و همچنین رساندن کیفیت کار به حداکثر ممکن است به نحوی که محصول نهایی در گستره وسیع و متنوعی از سیستمهای پخش از تلفن همراه گرفته تا داخل اتومبیل، یکپارچگی و کیفیت خود را حفظ نماید. مسترینگ را میتوان مرحله کنترل کیفی و همچنین دقیقترین و تخصصیترین مرحله در فرایند تولید یک مجموعه (آلبوم) موسیقی دانست. اهمیت این مرحله به میزانی بالاست که در کشورهای با صنعت موسیقی پیشرفته، مراکزی صرفاً جهت مستر کردن آثار موسیقی دایر شدهاست. در این نقاط جهان مهندسی مسترینگ تخصصی مجزا در مشاغل مربوط تولید موسیقی است.
صداسازی :
هنر بازآفرینی برخی از جلوههای صوتی، مثل صدای قدم زدن و دویدن و شکستن و هماهنگ کردن آنها با تصاویر فیلم را صداسازی یا Foley میگویند. از دهه ۱۹۳۰ تا کنون، کار هنرمندان صداساز بخش مهمی از حاشیه صوتی تمام فیلمها را تشکیل دادهاست. در کل کار صداسازان، یکی از مراحل پس از تولید و استودیویی برای ایجاد جلوههای صوتی برای فیلم، آثار تلویزیونی و تولیدات رادیویی است. آنها با استفاده از انواع کفش و وسایلی چون سپر و گلگیر خودرو، بشقاب، لیوان، صندلی و هر وسیلهای که بتوان در خردهریزها و در کنار خیابان پیدا کرد، تمام صداهای موجود در یک محصول را ایجاد کرده و گاهی برای افزایش حس دراماتیک، این اصوات را تقویت کرده و چاشنیهایی به آن میافزایند. ایجاد صداهایی مانند موتور ماشین، انفجار و اصوات مکانیکی و فنی دیگر که در استودیو امکانپذیر نیست-مانند منفجر شدن و فروریختن یک ساختمان یا راندن اتوموبیل- و همچنین صدای پرندگان، صداهای لیزری، پارس سگ و طوفان کار صداسازان نیست. این موارد در حیطه کار متخصص جلوههای ویژه صوتی است.
طراحی صدا :
طراحی صدا یا Sound design فرایند مشخص کردن، تهیه، تغییر یا تولید عناصر صوتی است که در رشتههای گوناگونی مانند فیلمسازی، برنامه تلویزیونی، تئاتر، ضبط و نشر آواها، کنسرت موسیقی، هنر صدا، پستولید، رادیو و بازی ویدئویی و توسعه نرمافزار استفاده میشود. طراحی صدا اغلب شامل تغییر صداهای پیشتر تهیه شده یا ضبط شده مانند جلوههای صوتی و گفتگو است. در برخی موارد ممکن است شامل تهیه یا دستکاری صداها برای ایجاد اثر مورد نظر نیز بشود. «طراح صدا» هنرمندی است که کار طراحی صدا را انجام میدهد. در فیلمسازی، طراح صدا میتواند در مسیر تولید فیلم، با شروع از مطالعه فیلمنامه تا مرحلههای انتهایی ساخت فیلم، پیش برود و دربارهٔ چگونگی تولید یک صدا یا اینکه چه صدایی برای هر صحنه لازم است، نظر دهد. او ممکن است از پیش، صداهای لازم برای هر بخش از فیلم را اعلام کند. همچنین از صداهای ضبط شده هنگام فیلمبرداری استفاده میکند، یا ممکن است با توجه به رویدادهای فیلم، صداهای لازم را با صداهای آرشیوی یا اصواتی که خود تولید کردهاست تهیه کند. صداها با توجه به صحنه و ریتم آن، انتخاب، تدوین و هماهنگ و سینکرونایز میشوند.
ویرایش صدا (فیلمسازی) :
ویرایش صدا فرایند انتخاب و مونتاژ عناصر صوتی و آمادهکردن آنها برای مسترینگ یا آمیختن صدا برای تهیهٔ برنامهٔ تلویزیونی، فیلم، بازی ویدئویی، یا هر محصولی است که شامل ضبط و نشر آواها یا سنتزِ صدا باشد. حرفهٔ ویرایش صدا از نیاز به اصلاح صداهای ناکامل، غیرنمایشی، یا بیکیفیت که در نخستین فیلمهای ناطق دیده میشد، بهوجود آمد و طی دههها به یک حرفهٔ معتبر برای اجرای اهداف زیباییشناسانهٔ طراحی صدا در فیلمسازی تبدیل شد.در بیشتر فیلمهای سینمایی در دنیا فردی مجرب به عنوان صدابردار در صحنه فیلم برداری حضور دارد که با امکانات و ابزار مشخص نظیر انواع میکروفون ها و.... صداهای فیلم را رکورد میکند و در انتها این صداها به صداگذار فیلم میرساند و صداگذار آنها را ویرایش و هم سان سازی میکند و در آخر باندهای صوتی را چینش میکند و خروجی میگیرد. آکادمی علوم و هنرهای سینما برای ویرایش صدا جایزه اسکار بهترین ویرایش صدا را در نظر گرفتهاست.
استودیو ضبط :
استودیو یا recording studio محل تولید و ضبط صدا، موسیقی و فیلم است. استودیو شامل میکروفن و صافی صدا و دستگاه دیجی و اکو و غیره است. دیوار استودیو با فیبر پوشیده میشود تا صدا در آن نپیچد و کیفیت آن بالا رود. معمولاً استودیوها را در زیرِ زمین میسازند تا صدای آن دیگران را آزار ندهد. واژهٔ لاتین استودیو studio در زبانهای اروپایی معنی گستردهای دارد و انواع گوناگون هنرکدهها و تسهیلات تولیدی هنری اطلاق میگردد. این واژه در یکی از معانی خود یعنی استودیوی ضبط (Recording studio) به فارسی رسیدهاست. یک استودیو میتواند در اندازه کوچک برای یک خواننده گیتاریست باشد یا در اندازه بزرگ در فضای بزرگ برای یک ارکستر که شامل صداها نوازنده است باشد بهطور ایدئال، هر دو فضاهای ضبط و نظارت (گوش دادن و مخلوط کردن) بهطور خاص توسط یک مهندس صدا یا آکوستیک برای رسیدن به خواص صوتی مطلوب (انعکاس صدا یا پخش یا جذب انعکاس صدا) طراحی شدهاست. بدین منظور معمولاً مهندس صدا برای رسیدن به خواص مطلوب صوتی از ترکیب متعادلی از پنلهای آکوستیک جاذب، بیس ترپ و دیفیوزر در محیط استودیو استفاده میکند. استودیو ضبط ممکن است برای ضبط صدای خوانندگان، نوازندگان ساز (مثلا گیتار الکتریکی، پیانو، ساکسیفون یا گروههایی مانند ارکسترها)، هنرمندان برای تبلیغات یا تعویض دیالوگ در فیلم، تلویزیون یا انیمیشن مورد استفاده قرار گیرد .
.